در حال بارگذاری ...

در یکی از معتبر ترین کتب فقهی معاصر اهل سنت نیز مطلبی وجود دارد که میگوید: نظر جمهور علما مبتنی است بر جواز بارسفر بستن برای زیارت قبور بویژه قبور انبیاء و صالحین.

علی اکبری

جناب مولوی گرگیج در مراسم نماز جمعه 18 شهریور 1401 به انتقاداتی پیرامون حضور اهل سنت در اجتماع عظیم اربعین پرداخته اند که در ادامه به مرور و نقد بیاناتشان می پردازیم.

1- جناب ایشان مدعی هستند، اهل سنتی که در این پیاده روی حضور دارند یا نسبت به مذهب خود ناآگاه هستند و یا دچار ضعف اعتقادی می باشند.

در پاسخ ایشان باید عرض کنیم که چه کسی گفته است که تمام اهل سنت از یک مذهب فقهی، کلامی و طریقتی پیروی میکنند که اگر گروهی از آنان مرتکب عملی شدند که با عقاید شما همخوانی نداشت، لازمه ی آن عدم آگاهی و ضعف در باورهای مذهبی شان می باشد؟

در خصوص مساله زیارت و شدّ رحال که جنابشان ظاهرا از این خاستگاه به اشکال پرداخته اند باید عرض کنیم که بین علمای اهل سنت و حتی دیوبندی ها (که خود مولوی گرگیج ازپیروان این جریان شمرده میشود) اختلاف نظر وجود دارد و همگی بر یک نظر اتحاد ندارند. حتی در یکی از معتبر ترین کتب فقهی معاصر اهل سنت نیز مطلبی وجود دارد که میگوید: نظر جمهور علما مبتنی است بر جواز بارسفر بستن برای زیارت قبور بویژه قبور انبیاء و صالحین[2].

به برخی دیگر از این موارد توجه بفرمایید:

- مولوی عثمانی دیوبندی: امکان استفاده از برکات اولیای الهی بعد از موت ایشان با رفتن درکنار قبور آنها است.[3]

- محمد طیب: علمای دیوبند قائل به حصول برکت از مرقدهای منورشان هستند... آنان زیارت قبور را می پذیرند.[4]

- مولوی ارجمندی: زیارت قبور جایز است. ما سر قبر بزرگان می رویم و دعا میکنیم، حتی مشکل ما هم با رفتن سر قبور بر طرف شده است.[5]

اینها نمونه ای کوچک از موارد اختلافی است که در خصوص جواز زیارت مطرح شده است. نه علمای معاصر، بلکه در سلف هم ما شاهد زیارت جمعی مزار امام رضا(ع) توسط اهل سنت هستیم. ابن حجر عسقلانی از ابابکر محمد بن المومل در این خصوص نقل میکند که: همراه با ابوبکربن خزیمه و دیگر مشایخ خود به قصد زیارت علی بن موسی الرضا به سمت طوس خارج شدیم. زمانی که به آن بارگاه رسیدیم، ابن خزیمه را طوری درحال کرنش و تضرع در برابر آن بارگاه مشاهده کردم که حیرت زده شدم.[6] علاوه بر موارد مذکور، روایات فراوانی هم در تراث حدیثی اهل سنت وجود دارد که موید این نظر است که پرداخت و تبیین آن را به فرصت دیگری واگذار خواهیم کرد.

در خصوص شد رحال هم باید خدمت جنابشان متذکر شویم که در فهم حدیث منع شدّ رحال[7] هم اختلاف وجود دارد. روایت در صدد منع سفر به هر مقصدی نیست بلکه پیرامون مسافرت برای عبادت در مسجدی غیر از این مساجد سه گانه سخن میگوید که از حیث ثواب هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند لذا دلیلی هم برای مسافرت به آنها وجود ندارد.[8] بخاطر همین نهی در حدیث، تعلق به سفر به اماکن دیگرندارد. همچنان که عبدالحق محدث دهلوی میگوید: نهی در روایت نسبت به شدّ رحال به مساجد است نه به جمیع بقاع.[9]

2- جناب گرگیج در ادامه به ذات الهی قسم خورده اند که اهل سنت شرکت کننده در اربعین و عزاداری ها دوست اهل بیت(ع) نیستند!

از امثال جناب مولوی توقع می رود که در جایگاه عالم و بزرگ یک مذهب که قرار میگیرند، از تندی در کلام در مواجهه با امت پیامبر مهربانی ها، دوری کنند. آیا ملاک حب اهل بیت(ع) باورهای فردی شماست؟ در حالیکه در همین مساله مورد اشاره بین دیگر علمای مذهب اختلاف وجود دارد، براساس چه منطق عقلانی میخواهید خود و باروهایتان را ملاک صحت سنجی حب دیگران نسبت به اهل بیت(ع) قرار دهید؟

همانگونه که اشاره شد حضور اهل سنت در اینگونه برنامه ها دلیلی بر عقب نشینی از عقاید خاص خودشان و پیروی از عقاید شیعیان نیست! ضمنا چرا از زاویه دیگری به برنامه هایی همچون اربعین نگاه نمیکنید که فرصتی است برای اظهار برادری و تحکیم پیمان اخوت براساس همدلی و طرح مساله های مشترک همچون حب اهل بیت(ع) و ظلمی که برآنها واقع شده است؟

جناب مولوی، شیعیان هیچ توقعی ندارند که اهل سنت در تجمعات عزاداری و اربعین حسینی شرکت کنند که اگر شرکت نکردند آنان را در جرگه غیرمحبین خاندان پیامبر(ع) محسوب کنند. از طرفی هم اگر در این مجالس و برنامه ها مشارکت کنند هیچ انتظاری ندارند که مانند شیعیان رفتار کنند، بلکه اصرار دارند برطبق آیین و مذهب خودشان در این تجمعات حاضر باشند.

3- جناب مولوی گرگیج اگر دغدغه دارید عقاید صحیح را از منظر خود ترویج بدهید لازم است متذکر شویم که:

- در طرح مباحث این چنینی نباید پا را از دایره اخلاق و ادب نقد بیرون گذاشته و بدون استدلال و بیان نرم دیگران را به ضعف در عقیده و عدم آگاهی متهم کرده و آنان را محب اهل بیت(ع) ندانیم! چرا باید دامنه ی گستره ی محبین اهل بیت را بخاطر دلایل واهی کوچک و کوچکتر کنیم؟ آیا این نوع بیان کمکی به تبیین ماجرا میکند یا به تذویب و دامن زدن به تکفیر؟

- از جنابتان تقاضامندیم که بیش از گذشته به بازتاب های اجتماعی و رسانه ای سخنانتان توجه بفرمایید. طرح مباحث اختلافی در موضوعات این چنینی جز بازخوردهای تند و افراطی چیز دیگری را در پی نخواهد داشت. دشمنان و بدخواهان امت اسلام و همچنین دلسوزان متعصب چیزی جز انحطاط جامعه مسلمین را نمیخواهند. مخصوصا در ایامی که اربعین حسینی میتواند بستری باشد برای به اهتزاز درآوردن پرچم برادری و عزت مسلمان در برابر دیدگان جهانیان.

- این مساله را هم باید تاکید کنیم که مبتنی برگفتمان انقلاب اسلامی، تشیع انقلابی به هیچ وجهه در صدد تحمیل عقاید خود بر دیگری نیست چرا که تقریب را نه ذوب شدن مذهبی در مذهب دیگر، بلکه حفظ هویت هر مذهب و همکاری آنها در کناریکدیگر میداند.

 

 

[1] گداختن روغن، کنایه از آتش افروزی و ایجاد زمینه های شعله ور شدن اختلافات

[2] الموسوعه الفقیه (وزاره الاوقاف و الشئون الاسلامیه)، کویت،ج 24 ص 89

[3] فتاوای دارالعلوم دیوبند ج 5 ص 410

[4] اندیشه دینی و شیوه علمی علمای دیوبند ص 182

[5] مصاحبه با مولوی ارجمند، تحلیل و بررسی افتراقات دیوبندیه حیاتی و مماتی در جنوب شرقی ایران، ص 196

[6] تهذیب التهذیب ج 7 ص 388

[7] (لاتشد الرحال الا الی ثلاثه مساجد مسجدی هذا و المسجد الحرام و المسجد الاقصی_ارشاد الساری فی شرح صحیح البخاری ج 2 ص 244)

[8] آتش تاویل بر خرمن تنزیل، ص 499

[9] بذل المعهود فی حل ابی داوود ص 382




نظرات کاربران